پس از مدتی طولانی کار روی آهنگ نارنجی پوش بالاخره این آهنگ امشب آماده ی پخش است.
نارنجی پوش را تقدیم می کنم به تمام پاکبان های زحمتکش ایران زمین که همیشه هستند اما کمتر به چشم می آیند. انسان هایی افتاده، سر به زیر، منزوی.
در چهره هایشان اندوهِ صد ساله لنگر انداخته است اما دم نمی زنند و بیان نمی کنند.
با نارنجی پوش خواستم در حد توانم زبانشان باشم.
بیایید کمی این قشر مهربان و مسئولیت پذیر را دریابیم.
متن آهنگ نارنجی پوش
یه شهر آروم و قشنگ
خیابوناش طلایی رنگ
به زیر سقف آسمون
روی زمین نشسته بود
تو دل زرق و برق شهر
کنار آدمای شاد
نارنجی پوشی خونه داشت
که خیلی دل شکسته بود
یه پیرمرد ریش سفید
یه بار دردو می کشه
تکیه زده به جارویی
که بهترین رفیقشه
نارنجی پوش شهر ما
فراری از درد و غمه
میخواد که شاد باشه ولی
اسیر رنج و ماتمه
پناه درد و رنج اون
تو زندگی یه دختره
دخترکی که صب تا شب
یکسره چشمش به دره
تا برسه نارنجی پوش
بپره توی بغلش
حس کنه تو دست بابا
یه کوهو پشت بدنش
زخمی روزگاره و
دلش میخواد که خوش باشه
غفلت و ظلم آدما
نمک رو زخمش می پاشه
مردم بی تفاوتو
هر شب و هر روز می بینه
هیچ کسی نیست چند دقیقه
به پای حرفاش بشینه
تموم دلخوشیش شده
دختری که تو خونه‌شه
کوه غمه ولی واسه
خوشی همین بهونه‌شه
پخش آنلاین:
عید فطر به همه ی شما مبارک!
قرار بود امروز به صرف یک آهنگ پر انرژی مهمونتون کنم. بفرمایید. اینم دانلود آهنگ قصه با صدای سعید سکاکی
ترانه سرا، آهنگساز و تنظیم کننده: سعید سکاکی
تهیه شده در استودیو لگاتو
امیدوارم از شنیدنش سیر نشید و باهاش خاطره بسازید.
خوشتون اومد واسه دوستاتونم بفرستیدش تا لبخند رو بهشون هدیه کنید.
متن آهنگ قصه از سعید سکاکی:
یه مرغِ عشق تنها یه روز پراشو وا کرد
رو بوم ما نشست و زیر چشمی نگا کرد
دون پاشیدم براش و پرسه زدم کنارش
نفس گرفت و بعدش اسم منو صدا کرد
گفت دل من یه روزی فارغ و پر ثمر بود
زِ حقه های دنیا طفلکی بی خبر بود
پر زد و مبتلا شد به دردِ سمّیِ عشق
عشقی که تا به آخر غصه و دردسر بود
اونی که نمونده پای دلِ بی قرارم
کجاست ببینه چه سیاهه روزگارم
چشماشو بست و دستِ رد به قلب من زد
بعدِ غروبش دیگه من روز و شب ندارم
می گفت تو این زمونه هیچکی نمونده پیشم
هرکی اومد تو قلبم تیشه زده به ریشه م
دردِ دلم زیاده کاری جز این ندارم
وقتِ غروب، هرروز راهیِ دشت و بیشه م
عروسک حصیری! ای دل خسته ی من
تو دام عشق اسیری! ای دل خسته ی من
هرکی اومد لگد زد به عشق و حس نابت
تُو پهنه ی کویری! ای دل خسته ی من
اونی که نمونده پای دلِ بی قرارم
کجاست ببینه چه سیاهه روزگارم
چشماشو بست و دستِ رد به قلب من زد
بعدِ غروبش دیگه من روز و شب ندارم
پخش آنلاین:
دانلود آهنگ قطار با صدای سعید سکاکی از رسانه ی اختصاصی سعید سکاکی
امیدوارم از شنیدن این آهنگ لذت ببرید و دوستانتون رو هم در این لذت سهیم کنید.
آهنگی که یادآور روح سرد زمستون و سوزِ انتظاره و با عبور قطارها میاد تا کوله باری از خاطره ها بسازه.
شما هم با این آهنگ خاطره هاتونو بسازید.
متن آهنگ قطار
من توی ایستگاه قطار
منتظر مسافرم
مسافرم نیومده
تو این هوا، کجا برم
حکایت ریل قطار
مثل مسیر تو و من
می مونه که تا آخرش
به هم نمی رسیم اصن
کنار ریلای قطار
پنجره های یخ زده
این خونه های سوت و کور
خرمنای ملخ زده
واگن تنها و خراب
حتی همین شیرای آب
وقتی که باشی خاطره است
وقتی نباشی هم عذاب
قطار و ریلش همیشه
تو رو به یادم میارن
کی میشه اما این دوتا
خودتو واسه م بیارن؟
مثل یه برگ زرد و خشک
روی زمین نشسته ام
منتظرم تا برسی
بیا که خیلی خسته ام
سکوی ایستگاه واسه من
زندونِ درد و ماتمه
تا وقتی که نبینمت
دنیا برام جهنمه
خسته شدم از ایستگاه
خسته شدم از انتظار
کاشکی می شد بهم بگی
می رسی با کدوم قطار!
کنار ریلای قطار
پنجره های یخ زده
این خونه های سوت و کور
خرمنای ملخ زده
واگن تنها و خراب
خنده و گریه توی خواب
وقتی که باشی خاطره است
وقتی نباشی هم عذاب
پخش آنلاین:
دانلود آهنگ گلدان ترک خورده
حاصل اولین همکاری بنده با استاد عبدالجبار کاکایی
شعری غنی در کنار پرداختی آرامبخش برایتان به ارمغان آورده ام. امیدوارم از شنیدنش آرامش بگیرید.
متن آهنگ گلدان ترک خورده:
سبزم، نه از آن دست که گل باشم و باغی
گلدان ترک خورده ای و کنج اتاقی
دی، شیخ چراغی به کف آورد و طلب کرد
انسان و من امروز به دنبال چراغی
سی سال گذشت از من و آن کودکِ همزاد
نگرفت از این گمشده ی خویش سراغی
سی سال گذشت از من و عمری که نیفزود
جز بر دلم این آتشِ افروخته، داغی
سبزم، نه از آن دست که گل باشم و باغی
گلدان ترک خورده ای و کنج اتاقی
دی، شیخ چراغی به کف آورد و طلب کرد
انسان و من امروز به دنبال چراغی
سی سال گذشت از من و آن کودکِ همزاد
نگرفت از این گمشده ی خویش سراغی
حافظ! تو نگفتی که چراغی رسد از غیب؟
من منتظرم تا رسد از غیب، چراغی
پخش آنلاین:
دانلود آهنگ گلدان ترک خورده (ورژن جدید)
حاصل اولین همکاری بنده با استاد عبدالجبار کاکایی
شعری غنی در کنار پرداختی آرامبخش برایتان به ارمغان آورده ام. امیدوارم از شنیدنش آرامش بگیرید.
متن آهنگ گلدان ترک خورده:
سبزم، نه از آن دست که گل باشم و باغی
گلدان ترک خورده ای و کنج اتاقی
دی، شیخ چراغی به کف آورد و طلب کرد
انسان و من امروز به دنبال چراغی
سی سال گذشت از من و آن کودکِ همزاد
نگرفت از این گمشده ی خویش سراغی
سی سال گذشت از من و عمری که نیفزود
جز بر دلم این آتشِ افروخته، داغی
سبزم، نه از آن دست که گل باشم و باغی
گلدان ترک خورده ای و کنج اتاقی
دی، شیخ چراغی به کف آورد و طلب کرد
انسان و من امروز به دنبال چراغی
سی سال گذشت از من و آن کودکِ همزاد
نگرفت از این گمشده ی خویش سراغی
حافظ! تو نگفتی که چراغی رسد از غیب؟
من منتظرم تا رسد از غیب، چراغی
پخش آنلاین:
درباره این سایت